ایجاد محتوا به ویژه برای آژانس ها و تیم های بازاریابی که مجبور هستند مارک ها و محصولات را هر روز در معرض دید مصرف کنندگان مناسب قرار دهند ، بسیار چالش برانگیز است. روش های مختلفی برای انجام این کار وجود دارد و قطعاً استفاده مجدد از محتوا موثرترین روش است. می توانید فیلم ها را به پادکست ، مقاله و پست در شبکه های اجتماعی تبدیل کنید ... هنوز هم ارائه نوع مناسب محتوای مربوط به سیستم عامل هایی که مشتریان محتوای شما را مصرف می کنند ، همان چیزی است که قلب آنها را تسخیر می کند.
پرداختن به ویدئوهایی با اندازه و نسبت های مختلف مانند جنگ با یک هیولا است که چهره های زیادی دارد. توانایی سازگاری هر نقطه تماس با مارکی را که با آن کار می کنید قدرتمند می کند. اقتباس در قالب ویدئو به معنای قطع آن برای متناسب بودن با دوره های مختلف نیست. این چیزی نیست که بعداً در مورد آن فکر کنید. باید در مراحل اولیه استراتژی و توسعه داستان تعریف شود. این "آمادگی برای نبرد" است.
قبل از شروع کار ، بهتر می فهمیم که چگونه ویدیو در سالهای گذشته تغییر کرده است.
ایجاد محتوای ویدیویی در گذشته
در طول انتقال از وضوح SD به HD ، ما می توانیم یک ویدیو یا موشن گرافیک با نسبت ابعاد 16: 9 (صفحه عریض) تولید کنیم و توجه داشته باشیم که اطلاعات حیاتی را در نسبت 4: 3 حفظ کنیم. این توجه به مناطق ایمن باعث شد که پذیرندگان اولیه صفحه های عریض و تلویزیون های سیگنال دیجیتال بتوانند بدون آسیب رساندن به کسانی که هنوز با تلویزیون های قدیمی خود بودند ، محتوای بهتر و ترد مصرف کنند.
در آن زمان ، جهت گیری ما برای ضبط فیلم همیشه با خروجی یکسان بود. علاوه بر منطقه امن ، همه چیزهای دیگر کاملاً رو به جلو و آماده برای کار بود.
خوب ، امروزه ، ما آن "لوکس" را نداریم ، اما ما در دوره ای زندگی می کنیم که محتوای ویدیویی را بیش از هر زمان دیگری به مشتریان نزدیک می کند.
امروزه انواع مختلف رسانه ای داریم
امروزه ، اگر بخواهیم پتانسیل کامل آن را کشف کنیم و در واقع افرادی را تماشا کنیم ، همان محتوا باید حداقل در نسبت های زیر کار کند: افقی (16: 9) ، عمودی (9:16) ، مربع (1: 1) و در "استاندارد رسانه های اجتماعی" (4: 5). اما نه تنها "شکل" فیلم های ما به اقتباس نیاز دارد ، بلکه طول آنها نیز با توجه به مکان اشتراک گذاری فیلم ها تغییر می کند. به نظر می رسد کاملا ترسناک باشد ، اما آینده بیشتری وجود دارد.
صحبت از مدت زمان ، تبلیغات تلویزیونی سنتی در بیشتر اوقات به مدت 15 یا 30 ثانیه انجام می شود. هنگامی که فیلم های توضیح دهنده به صورت آنلاین جذاب می شوند ، علامت 1: 30 دقیقه تا 2: 00 دقیقه به یک استاندارد برای فیلم های اینترنتی تبدیل می شود. با این حال ، با افزایش مصرف ویدیو در رسانه های اجتماعی ، فیلم های اضافی 5 تا 10 دقیقه ای (محتوای YouTube) ، 60 ثانیه (پست های Instagram Feed) ، 10-15 ثانیه (Snapchat و Instagram / Facebook Stories) و همچنین 6 ثانیه (غیر - تبلیغات YouTube قابل انعطاف) در حال تبدیل شدن به هنجارهای جدید هستند.
در زیر ، لیستی تهیه کردم تا تجسم چالش ها و انواع مختلف محتوای مورد نیاز برای پیروزی در بازی در نبرد محتوای امروز آسان تر باشد:
نسبت ها:
نسبت 16: 9 - تلویزیون ، ویدئوهای وب سایت ، YouTube ، IGTV
نسبت 9:16 - داستانها (اینستاگرام و فیس بوک) ، TikTok ، Snapchat ، IGTV
نسبت 4: 5 - فیدهای اجتماعی (فیدهای اینستاگرام ، فیس بوک ، توییتر و لینکدین)
نسبت 1: 1 - تغذیه های اجتماعی جایگزین (بیشتر خبرهای رسانه های اجتماعی در نسبت ابعاد 4: 5 بهتر کار می کنند ، اما در برخی موارد 1: 1 به عنوان گزینه جایگزین دیده شده است)
مدت زمان:
5 دقیقه تا 10 دقیقه - فیلم های یوتیوب (که در الگوریتم خود نمره بالاتری می گیرند)
1:30 دقیقه تا 2:00 دقیقه - فیلم های وب سایت به طور کلی (بیشتر فیلم های توضیح دهنده)
60 ثانیه - خبرهای رسانه های اجتماعی (حداکثر مدت زمان اینستاگرام در حال حاضر است)
15-30 ثانیه - تبلیغات برای تلویزیون یا اینترنت
10-15 ثانیه - بیشتر نوع محتوای Snapchat و Stories عمودی (IG و FB)
6 ثانیه - تبلیغات YouTube بامپر و غیر قابل رد شدن برای افزایش دامنه فعالیت های تبلیغاتی ایجاد شده است
این سازگاری به ما چه می آموزد
ماموریت ما قرار دادن مطالب عالی در برابر مردم است. دانستن اینکه هر پلت فرم و نوع محتوایی توسط مخاطبان شما بهتر دریافت می شود ، فقط اولین قدم است.
نکته کلیدی در اینجا این است که به جای انجام همه کارها و سپس ایجاد "کاهش" ، هرچه زودتر برای این سازگاری برنامه ریزی کنید ، زیرا آن را یک ضرورت می دانید. اگر زمان کافی برای ارائه داشته باشید ، این می تواند یک محدودیت و فرصت مثبت باشد. راه حل های هوشمند برای حل آن نیازهای نسبت ابعادی.
در سال های گذشته ، ما اصطلاح قصه گویی را متداول کردیم ، اما دهه 2020 اینجا است تا ما را به چالش بکشد تا ثابت کنیم که ما قصه گوی واقعی هستیم.
تطبیق یک داستان متناسب و پیشرفت در قالب های مختلف کار ساده ای نیست ، اما داشتن زمان برای آموزش و آماده سازی زرادخانه خود بر این اساس می تواند هر نبردی را بسیار عملی تر کند.
نکته دیگری که باید در نظر گرفت این است که نوع فیلم نقش بسزایی در دشواری این سازگاری دارد. داستان های لایو اکشن در مقایسه با موشن گرافیک محدودیت های زیادی دارند و هرگونه تغییر در جاده ها برای قرار دادن چیزی در اندازه یا مدت زمان خاص می تواند به کار ، وقت و هزینه بیهوده ای نیاز داشته باشد. به همین دلیل انتخاب بهترین روش برای ایجاد محتوای قابل دسترسی و سازگار ، طلا است! ویدیوی عالی باید هسته اصلی پیام و پیام باشد قلب برند با همان تأثیر بصری در تمام نسبت ها و مدت زمان.
من در مقاله های آینده ام بیشتر در مورد اقتباس داستان صحبت خواهم کرد ، اما در حال حاضر ، آنچه می خواهم شما از این موضوع خارج کنید این است که محتوای ویدئویی باید به طور طبیعی در پلتفرمی که هدف آن نمایش است زندگی کند. هرچه زودتر تعیین کنید که ویدئوی شما در کجا پخش خواهد شد ، زمان بیشتری برای برنامه ریزی درست داستان خود خواهید داشت.
از این چالش نترسید از آن استقبال کنید تا بتوانید چیزی را که مردم دوست دارند تماشا کنند ، در مکانی که دوست دارند محتوا مصرف کنند ، ارائه دهید.